این عنوان شغلی به شخصی اطلاق میشود که کلیه تصمیمات کلیدی را در مورد شرکت اتخاذ کند. این تصمیمات میتواند در رابطه با کلیه بخشها و زمینههای کسب و کار از جمله عملیات، بازاریابی، توسعه کسب و کار، امور مالی، منابع انسانی و غیره باشد.
مدیرعامل، نقشی کلیدی در هدایت سازمان به سمت پیروزی و موفقیت دارد. اگر وظایف مدیرعامل به خوبی اجرا شود، سازمان یا شرکت در جهت سود و رونق بیشتر حرکت خواهد کرد و اهداف مثبت یکی پس از دیگری به وقوع خواهد پیوست.
حل مسئله را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. اولین مورد درک عمیق مسئله و این که چرا فرآیندهای خاص رخ میدهند. دومین مورد دانستن چرایی فرآیندها است، که بستگی به درک بازار و عوامل موثر در آن دارد. اما نکته اینجاست که برای دانستن چرایی وقوع فرایندها باید چگونگی وقوع آنها را نیز درک کرد.
اگر چگونگی وقوع یک فرایند خاص را ندانیم، درک چرایی وقوع آن نیز برای ما دشوار خواهد بود. بنابراین به عنوان یک مدیرعامل باید آموزش ببینیم که به چرایی و چگونگی یک موضوع فکر کنیم. در اصل این موارد همان سوالاتی هستند که یک مدیر عامل موفق باید به آنها پاسخ دهد. چرا باید محصولی را وارد بازار کند؟ یا این که چگونه این کار را انجام دهد؟ در واقع ذهنیتی از تصمیمات منطقی است که به فرد اجازه میدهد فرصتها را به درستی ارزیابی کند و به موفقیت برسد. با مطالعه رشتههای علمی، این طرز فکر به طور خودکار تقویت میشود و جزیی از ماهیت فرایند فکری ما میگردد. البته تمامی افراد تحصیلکرده مدیران برجسته و موفقی نیستند، زیرا باید خصوصیات دیگری هم در آنها وجود داشته یا با آموزشهای لازم این خصوصیات در آنها توسعه پیدا کرده باشد. اما داشتن طرز فکر علمی در مورد مسائل، یک مزیت حرفهای برای این امر محسوب میشود. شایان ذکر است که در یک مطالعه جهانی مرتبط با کسبوکار آمده است که 24 نفر از 100 نفر مدیر عامل برجسته و بزرگ دنیا مدرک دانشگاهی ندارند، پس تنها داشتن علم نمیتواند یک مدیرعامل را موفق بگرداند.
پس فردی که تصمیم به رسیدن به جایگاه مدیر عاملی را دارد باید چندین مهارت اساسی را در خود ایجاد کرده باشد، که عبارتند از:
نقش مدیر عامل با توجه به اندازه شرکت یا سازمان، متفاوت خواهد بود. در شرکتهای کوچکتر، مدیرعامل اغلب نقش بیشتری در شرکت خواهد داشت، تصمیمات تجاری زیادی میگیرد، حتی در سطوح پایینتر مثل استخدام کارمندان نیز نقش دارد. اما در شرکتهای بزرگتر اغلب فقط با استراتژیهای کلان سازمان یا شرکت درگیر است و مدیریت بخشهای مختلف سازمان یا شرکت بزرگ با سپردن سایر وظایف به مدیران و بخشهای دیگر انجام میگیرد. به طور کلی میتوان گفت مسئولیتهای یک مدیرعامل شامل تصمیمگیری در مورد استراتژی و سایر موضوعات کلیدی در رابطه با سیاستهای سازمان، رهبری، مدیریت و نظارت بر اجرائیات است.
وظیفه مدیرعامل تنها تعیین دستور کار کارکنان سازمان نیست، بلکه یک مدیر عامل باید درک خوبی از موقعیت کسب وکار، امور مالی و ارتباطات سازمان نیز داشته باشد. همچنین باید از وضعیت بازار، فناوریهای نوین و سیاستهای مربوطه آگاهی کامل داشته باشد. میتوان گفت کار اصلی مدیران کمک به دیگران برای یکپارچهسازی محیط کار است. اغلب مهارتهای مدیران عامل با مهارتهای رهبری همپوشانی دارند، زیرا وظایف هر دو شامل حل مسئله، تصمیمگیری، برنامهریزی، ارتباط با دیگران و مدیریت زمان میشود. بنابراین مدیران خوب اغلب رهبران خوبی نیز هستند. با توجه به اینکه در برخی از باارزشترین و معتبرترین مشاغل در کشور، مدیران عامل تصمیمهای بسیار بزرگی میگیرند، به همین دلیل، مدیریت خوب یا بد آنها، میتواند تاثیر زیادی در زندگی بسیاری از افراد داشته باشد. در نتیجه برای مدیران عامل جدید که مایل به کسب شیوههای موفق در مدیریت سازمان و دست زدن به چالشهای مهم در محل کار هستند، ضروری است که از مهارتهای مورد نیاز برای مدیریت موفق برخوردار باشند.
نویسنده: فرهاد ناجی